محمدصدرامحمدصدرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک

روزهای سخت

سلام بزرگ مرد کوچکم. دیگه واقعا لایق اسم بزرگ مرد هستی. از بس که سختی کشیدی. 22 آبان صبح که از خواب بلند شدی تب داشتی و استفراغ داشتیم آماده میشدیم که ببریمت دکتر. تو بغل بابا بودی یه دفعه دیدم بابا داره داد میزنه و تورو صدا میکنه اومدم طرفتون دیدم داره تمام بدنت میلرزه . تو تشنج کرده بودی سریع از خونه بیرون اومدیم و آوردیمت بیمارستان. تو مدت طولانی تشنج داشتی و به اندازه یکی دو ساعت بیهوش شدی. اون روز مرگ خودم و زندگی تورو از خدا خواستم. اون روز سخت ترین روز زندگی من بود. خدا رو شکر به هوش اومدی.ما رو با آمبولانس انتقال دادند بیمارستان نمازی شیراز. شش روز فقط میتونستی چشماتو نیمه باز کنی و گاهی با کمک من و بابا بشینی. دلم...
17 آذر 1394
1